از: بیژن  جمعه 86/12/10  ساعت 2:14 عصر  

مامان

پسر عزیزم    الله ابهی جیگرم

مامان خیلی دوستت داره تو پسر خوشبخت و مهربونی هستی می دونم همونطوری هستی که جمال مبارک ازت انتظار داره

امیدوارم همیشه مثل این مدت در حال کسب فضائل باشی پسر گلم همه خانواده از من و بابا بیژن گرفته تا مامانی ها و بابایی ها و دایی افشین و عموها بهمن و بهشاد و عمه بنفشه و خاله ها پریسا و نکیسا همه و همه منتظرت هستیم. همه خیلی دوستت داریم آخه تو پسر دوست داشتنی هستی

میدونم که عاشق همه هستی و عالم انسانی و جمال مبارک به داشتن تو افتخار میکنه 

 مامان همیشه دوستت داره

از: بیژن  چهارشنبه 86/12/8  ساعت 2:14 عصر  

خیر مقدم

نی نی عزیزم الله ابهی

الان حدود 8ماه و هشت روز می گذره که من و مامانت از اومدن تو با خبر شدیم . امیدواریم که خوب و سلامت بوده باشی.مدتی شده که نتونستم بیام و واست حرف بزنم.خیلی درگیر بودم ولی به لطف و تایید جمال مبارک مشکلم حل شد و هم پولم رو تونستم بگیرم و هم ماشین خوبی تونستم بخرم.چند روز قبل رفتیم یک سری وسایلی که لازم داشتی روگرفتیم.خیلی مبارکت باشه.امروز هم احتمالا میریم واسه تخت و کمدت.که باز هم مبارکت باشه.خلاصه حدود یک ماه و سه هفته دیگه مونده و ما بی صبرانه منتظر اومدنت هستیم.عید امسال که حدود سه هفته دیگه میاد من و مامانت تنها نیستیم و تو پسر ناز و دوست داشتنی هم به خانواده ما اضافه می شی.قدوم کوچولو و ناز و مبارکت رو خیر مقدم میگیم.همیشه سلامت و موفق باشی.دوستت داریم.من و مامانت.

از: بیژن  جمعه 86/10/21  ساعت 4:57 صبح  

درد دل با نی نی

الله ابهی نی نی گل

پسر گلم خوب هستی.حدود 2ماه و نه روز دیگه مونده که می خوای پا به این دنیا بزاری.من و مامانت بی صبرانه منتظر اومدنت هستیم.البته تو این چند روزه مامانت خیلی غصه می خوره و ناراحته و می دونم تو هم غصه می خوری.البته نگرانی مامانت از بابت زندگی ما نیست.دلیل دیگه داره که نمی تونم اینجا بگم.من تا جایی که بتونم دارم به مامانت کمک می کنم که ناراحتی و سختی نبینی که تو صحیح و سالم به دنیا بیای.اگه مسائل دیگه باعث بیشتر شدن غصه مامانت نشه.من از این بابت خیلی ناراحتم.ولی آرزو می کنم که تو قوی باشی تا بعد از بدنیا اومدنت مشکلی واست پیش نیاد. مامانت خیلی تو رو دوست داره و اونم واسه اینکه تو راحت باشی تلاش می کنه ولی پیش اومدن ناراحتی هاش دست خودش نیست.منم نمی تونم کاری بکنم.فقط تا می تونم کمکش می کنم تا ناراحتیش کم بشه.خدا کنه هر چه زودتر غم هاش تموم شه. خلاصه تو مواظب خودت باش و غم ها رو جدی نگیر.انشا الله سالم و تندرست به دنیا بیای و مامانت هم خوب و سلامت و شاد باشه.چون که تو و مامانت رو در کنار هم می خوام.پس مواظب خودتون باشین.دوستتون دارم.

بیژن

از: بیژن  پنج شنبه 86/10/6  ساعت 1:29 صبح  

تکون خوردن نی نی برای اولین بار

من برای اولین بار 3روز قبل ضرباتی رو که نی نی گلم به بدن مامانش می زد حس کردم.خیلی حس خوب وعالی بود.ضرباتش همانند تلنگری بود که به بدن وارد می شه.تاریخ سوم دی ماه هشتاد وشش بود.واقعا روز به یاد ماندنی و خوبی هم برای من و هم برای مامان نی نی بود.امروز هم نی نی خیلی مامانش رو اذیت کرد..البته باید بگم مامان نی نی هم امروز صبح نی نی رو اذیت کرد.هوا خیلی خیلی سرد بود.با این حال مامان نی نی راه زیاد رفت و نی نی هم حسابی خسته و سردش شده بود.خلاصه که این چند روزه حسابی نی نی تکون می خوره.ما هم لذت می بریم.من و مامانش خیلی خیلی دوستش داریم و بی صبرانه منتظر اومدنش هستیم.دوستت داریم نی نی گل.گل پسر عزیز

لیست کل یادداشت های این وبلاگ

فهرست

اوقات شرعی

درباره خودم

لوگوی خودم

لوگوی دوستان

اشتراک

آرشیو

طراح قالب